دانلود کتاب های دینی

بایگانی

المواعظ 1

جمعه, ۱۴ مهر ۱۳۹۶، ۰۷:۲۹ ق.ظ

حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: خوشا به حال آن کسى که عمرش طولانى گردد و کارهایش به نیکى بگذرد، و سرانجامش نیکو باشد و خداوند از وى راضى گردد، و واى بر آن کسى که زندگانیش بطول انجامد و کارهایش بد باشد و پایان کارش بخوبى نیانجامد و خداوند را بر خود خشمگین کند.

حضرت باقر علیه السلام فرمودند: خداوند به حضرت رسول صلى الله علیه و آله‏

وحى فرستاد و فرمود: من از چهار خصلت که در جعفر بن ابى طالب هست راضى هستم و او را تقدیر میکنم، حضرت رسول جعفر را احضار فرمودند و او را از جریان مطلع کردند.

جعفر عرض کرد: اگر خداوند تو را از خصال من خبر نداده بودند من هم شما را مطلع نمیکردم، یا رسول الله من هرگز شراب ننوشیدم زیرا میدانستم اگر شراب بنوشم عقلم زائل میگردد، و هرگز دروغ نگفتم زیرا میدانستم دروغ مردانگى را در آدمى میکاهد، و در بستر زنا قدم نگذاشتم زیرا میدانستم اگر این کار را بکنم، پاداش آن را در باره خود خواهم دید، و بت نپرستیدم زیرا میدانستم که از این عمل ضرر و نفعى براى من نیست.

در این هنگام حضرت رسول صلى الله علیه و آله دست مبارک خود را روى شانه او گذاشت و فرمود: چه قدر شایسته است که خداوند به تو دو بال عطاء کند که با فرشتگان در بهشت با آن دو بال پرواز کنى.

حضرت فرمودند: خداوند تبارک و تعالى میفرماید: اى بندگان من همه شما گمراه هستید مگر آن کسانى را که هدایت کرده باشم، و همه شما فقیر هستید مگر آن‏هائى را که بى‏نیاز کرده باشم، همه شما گناه کار هستید مگر آن‏هائى را که من نگهدارى کرده باشم.

در روایت سکونى از حضرت امیر المؤمنین علیه السلام روایت شده که آن جناب فرمود: هر روزى که بر فرزند آدم میگذرد آن روز میگوید:

اى فرزند آدم من روزى جدید هستم که بر تو طالع شده‏ام و بر اعمال تو گواهى میدهم، پس امروز سخن حق بگو و کارهاى نیک انجام بده تا در روز قیامت بنفع تو گواهى دهم و بدان که مرا هرگز نخواهى دید.

در روایت مسعده آمده که حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: مؤمن را بر مؤمن هفت حق است که از خداوند واجب شده است: نخست‏

در ظاهر او را احترام کند، و در دل خود او را دوست دارد، و با مال و ثروت خود او را مساعدت کند و مواسات داشته باشد، و غیبت او را نکند. و هر گاه مریض شد از وى عیادت کند، و هر گاه درگذشت از وى مشایعت نماید، و بعد از مرگ در باره او بحق سخن گوید.

عبد الله بن وهب از حضرت صادق علیه السلام روایت میکند که فرمود:

براى مؤمن به همین اندازه بس است که خداوند او را یارى میکند و او مینگرد که دشمنانش در معصیت خداوند روزگار میگذرانند.

حضرت صادق علیه السلام فرمود: روز قیامت خداوند همه مردم را در یک بیابان هموار جمع میکند، و ترازوهاى عدل و داد را میگذارد، در این هنگام خون شهیدان را بامداد دانشمندان هم وزن میکنند، و مداد علماء بر خون شهیدان سنگینى میکند.

و نیز حضرت از پدرانش از على علیه السلام روایت کرده که فرمود:

به آن چه که امید ندارى امیدوار باش تا به چیزى که امیدوار آن هستى، موسى بن عمران علیه السلام از نزد اهلش بیرون شد تا براى آنها آتش فراهم سازد، در اثر این کار خداوند با او سخن گفت و به عنوان پیامبرى به نزد اهلش برگشت، و ملکه سبا از خانه‏اش بیرون شد و در نتیجه در دست سلیمان علیه السلام مسلمان شد، و جادوگران فرعون براى عزت و غلبه فرعون دست بکار شدند و لیکن سرانجام از او دست برداشتند و مؤمن شدند.

ابن عباس از حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم روایت میکند که فرمود:

بزرگان امت من حاملین قرآن هستند و هم چنین کسانى که شبها را بیدار میگذرانند و به عبادت خداوند میپردازند، جبرئیل بر حضرت رسول فرود آمد و حضرت فرمود: اى جبرئیل مرا موعظه کن. گفت: اى رسول خدا هر چه میتوانى زندگى کن و لیکن بدان که پایان زندگى‏

مرگ است و هر کسى را میخواهى دوست بدار و لیکن بدان که با او مفارقت خواهى کرد، هر کارى میل دارى انجام بده و بدان که آن عمل را درک خواهید کرد، شرف مؤمن نماز او در شب است، و عزت او دست کشیدن از آزار و اذیت مردم میباشد.

حضرت صادق علیه السلام فرمود: که على علیه السلام میفرمود: هیچ گرفتارى اگر چه گرفتاریش بزرگ باشد شایسته دعا نیست از آن شخص سالمى که از ابتلاء و گرفتارى آسایش ندارد.

و نیز آن حضرت از حضرت رسول صلى الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: هر کس دوست دارد از آنچه که در دست مردم است بى‏نیاز باشد باید از آنچه که در نزد خداوند است اطمینان داشته باشد به آنچه که در دست اوست.

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: آیا شما را به بدتر از این خبر ندهم؟

عرض کردند: چرا یا رسول الله، فرمود: آن کسى که عذر اشخاص را نپذیرد و از لغزش آنان در نگذرد، سپس فرمود: به بدتر از این شما را خبر دهم، عرض کردند: خبر دهید.

فرمود: کسى که مردم از شر او آسایش ندارند و از وى انتظار خیرى نیست، عیسى بن مریم علیهما السلام به بنى اسرائیل فرمود: اى بنى- اسرائیل حکمت را به نادانان نیاموزید که در نتیجه به حکمت ستم کرده باشید، و از اهلش دریغ نکنید که در اثر عدم تعلیم به آنها ستم کنید، به ظالم در ظلمش کمک نکنید که فضیلت خود را باطل سازید، کارها از سه مورد خارج نیست: کارى که پایان آن سعادت است دنبال او را بگیرید، و کارى که پایان آن گمراهى است از آن دورى کنید و کارى که مورد اختلاف و نزاع است آن را هم واگذارید به خداوند

فضیل ابن یسار از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده که آن جناب‏

فرمود: هر کس قصد و نیتش قوى و نیرومند باشد بدنش ضعیف نمیگردد.

و حضرت صادق فرمود: هر کس در هنگام میل و رغبت به یک چیز و یا ترس از چیزى خود را از شهوت و غضب نگهدارد و به آن چه خداوند به او ارزانى داشته است راضى باشد پروردگار بدن او را بر آتش جهنم حرام میکند.

از حضرت صادق علیه السلام از «زاهد» سؤال شد، فرمود: زاهد کسى است که حلال دنیا را به خواطر حساب روز قیامت ترک کند و از حرام دنیا نیز به جهت عذاب روز رستاخیز دست بدارد.

امام صادق سلام الله علیه فرمود: افراد بخیل باید براى مردم آرزوى مال و ثروت داشته باشند، زیرا اگر مردم مال‏دار شدند و بى‏نیاز گردیدند دست از اموال مردم میکشند، و نیز مردمان تبه‏کار باید همواره‏

براى مردم آرزوى صلاح و پاکى داشته باشند، زیرا هر گاه مردم به طرف صلاح روى آوردند از پى‏گیرى در عیوب آنان خود دارى خواهند کرد.

و نیز مردمان سفیه و نادان باید براى مردم آرزوى حلم و بردبارى داشته باشند که تا از سفاهت آنان درگذرند، و لیکن نتیجه چنین شده که بخیلان آرزو دارند مردم همه فقیر گردند، و تبه‏کاران همواره در آرزوى عیب‏جوئى از مردم هستند و سفیهان نیز آرزو دارند مردم مانند آنان سفیه باشند، و حال اینکه فقر انسان را وادار به بخل میکند، و تباهى آدمى را وامیدارد که عیب‏جوئى را پیشه خود سازد، و آدم نادان و سفیه نیز به گناه بیفتد.

ابو هاشم جعفرى گوید: در یک تنگنائى گرفتار شدم و خدمت حضرت هادى علیه السلام رسیدم و اذن ورود خواستم، اجازه ورود داده شد،

هنگامى که وارد شدم و نشستم، فرمود: اى ابا هاشم کدام یک از نعم خداوند را میتوانى سپاس گوئى؟ ابو هاشم گوید: زبانم بند آمد و ندانستم چه بگویم.

حضرت خود آغاز سخن کرد و فرمود: خداوند به تو ایمان را ارزانى داشت و بدن تو را بر آتش حرام کرد و به تو عافیت روزى کرد از خداوند بترسید که سخت‏گیر است.

امام صادق علیه السلام روایت کرده که حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:

خداوند متعال میفرماید: هر بنده که از من اطاعت کند او را به غیر خود واگذار نمیکنم، و هر بنده که مرا معصیت کند او را به خودش واگذار میکنم و باکى هم ندارم وى به هر جا میخواهد برود و هلاک گردد.

حضرت باقر علیه السلام فرمود: هر کس ظاهرش از باطنش بهتر باشد میزان گناهان او سبک خواهد شد، حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: خداوند میفرماید: هر کس از بندگانى که مرا میشناسد نافرمانى مرا انجام دهد

مسلط خواهم کرد بر او یکى از بندگانى که مرا نمیشناسد.

حضرت صادق علیه السلام به اسحاق بن عمار فرمود اى اسحاق با منافق به زبانت مدارا کن و لیکن با مؤمن از روى صمیمیت رفتار نما، و اگر با یهودى هم مجالست کردى با وى به خوبى رفتار کن، حضرت صادق علیه السلام فرمود: به حسین بن على علیهما السلام گفته شد: اى فرزند رسول خدا چگونه صبح کردى؟ فرمود: صبح کردم در حالى که خداوندى بالاى سر خود دارم و آتشى در جلو، و مرگى که مرا بطرف خود میخواند، نیکیها مرا فرا گرفته و من مرهون اعمال خود هستم.

آن چه را دوست دارم نمیتوانم بدست آورم، و آنچه را که مکروه دارم قدرت ندارم از خود دفع کنم، کارها دست دیگرى است، اگر بخواهد عذاب میکند و اگر بخواهد عفو مینماید، پس با این حال کدام فقیر از من فقیرتر است!؟

حضرت صادق سلام الله علیه فرمود: بین سلمان فارسى و مردى نزاعى روى داد، آن مرد به سلمان گفت: تو که هستى و چه قدرتى دارى سلمان گفت: اما اول زندگى من و تو یک نطفه بیش نیست، در پایان زندگى هم مردارى گندیده خواهیم بود، روز قیامت که ترازوها نصب گردند هر کس اعمال خیرش سنگین شد او بزرگوار است، و هر کس کارهاى شرش سنگین گردید او پست خواهد شد.

حضرت صادق علیه السلام فرمود: ما در مورد این مردم به گرفتارى بزرگى دچار هستیم، اگر آن‏ها را بطرف خود دعوت کنیم نمیپذیرند، و اگر آنها را به حال خود واگذاریم در جاى دیگرى راه هدایت براى آنها نیست.

امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: تمام نیکیها در سه چیز جمع شده است: نگریستن، سکوت، و سخن، هر نگریستن که در آن پند و عبرت نباشد در آن فائده نیست، هر سخنى که در آن یاد خدا نباشد لهو است، و هر سکوتى که در آن اندیشه نباشد غفلت است، پس خوشا به حال آنهائى که نظرشان از روى عبرت و سکوتشان موجب فکر و اندیشه و سخنانشان ذکر خدا باشد و به گناهانى که از وى سرزده گریه کند و مردم از وى در امان باشند.

حضرت صادق علیه السلام فرمود: خداوند براى آدم وحى فرستاد و فرمود: اى آدم من همه نیکیها را در چهار کلمه براى تو جمع کردم، یکى از اینها را براى خود و دومى را براى تو و سوم را بین خود و تو و چهارم را بین تو و مردم قرار دادم، اما آنکه مخصوص خود قرار دادم آن است فقط مرا پرستش کنى و براى من شریک نیاورى.

و اما آنکه به خودت مربوط است و آن این است که بعمل تو پاداش‏

خواهم داد، و اما آن چه بین تو و من است آن است که تو دعا کنى و از من بخواهى و من هم اجابت مى‏کنم، و اما آنچه بین تو و مردم میباشد آن است که براى مردم به پسندى آن چه را براى خود میپسندى.

امام صادق علیه السلام فرمود: عافیت یک نعمتى است پنهان هر گاه در جامعه یافت گردد فراموش مى‏شود، و هر گاه از بین برود مردم یاد آن را مى‏کنند.

حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم فرمود، دو کلمه نادر را بپذیرید و در دل خود جاى دهید، سخن حکمت آمیز از مرد سفیه و نادان این سخن را بپذیرد و بکار بندید، و اگر از حکیمى سخن ناصواب و سفیهانه شنیدید از آن درگذرید.

حضرت باقر سلام الله علیه از پدرش و او از امام حسین علیه السلام روایت‏

کرده که امیر المؤمنین سلام الله علیه در ضمن خطبه فرمود: اى مردم شرافتى بالاتر از اسلام، و عزتى بالاتر از تقوى و پرهیزگارى، و پناهگاهى استوارتر از ورع، و شفیعى رستگارتر از توبه و انابه، گنجى سودمندتر از علم و دانش و فضیلت نیست.

عزتى بالاتر از بردبارى، و حسبى بهتر از ادب، و مشقتى سخت‏تر از غضب و تند خوئى، و زیبائى بیشتر از عقل، و بدى بدتر از دروغ، و نگهدارى نگهدارنده‏تر از سکوت، و لباسى زیباتر از عافیت، و غائبى نزدیک‏تر از مرگ نیست.

اى مردم هر کسى که در روى زمین راه میرود در درون زمین جاى خواهد گرفت، گردش شب و روز با سرعت و شتاب طومار زندگى انسان را درهم مى‏پیچد، هر صاحب حیاتى در روى زمین نیروئى دارد، و هر موجود زنده‏اى خوراکى براى آن مهیا شده است، و تو اى بشر خوراک مرگ هستى، و اگر آدمى از سپرى شدن ایام زندگى درس عبرت میگرفت‏

از آماده شدن براى مرگ غفلت نمیکرد، هیچ ثروتمندى بوسیله مال خود از مرگ رهائى پیدا نمیکند، و نه فقیرى به خواطر فقرش.

اى مردم هر کس از خداوند بترسد دست از ظلم و ستم برمیدارد، و هر کس در سخن، گفتن مراعات نکند سرانجام به فحش و هذیان خواهد کشید، و هر کس خیر را از شر و بد را از خوب تشخیص ندهد مانند چهار پایان است، مصیبت‏هاى دنیا در برابر فقر و تهیدستى روز قیامت بسیار حقیر است و چه اندازه مردم از واقعیات بى‏اطلاع میباشند.

شما اى مردم از کثرت گناه و نافرمانى خود را به ناآشنائى زده‏اید، و از راه خدا و حقیقت خود را دور ساخته‏اید، آسایش همواره با رنج و محنت، و سختى و مشقت با نعمت و فراخ زندگى قرین است و آدمى هرگز در یک حال نخواهد ماند، شریکه دنبالش بهشت جاوید باشد آن‏

در حقیقت شر نیست، و خیرى که پایان آن دوزخ باشد آن خیر حقیقى و واقعى نخواهد بود، هر نعمتى در برابر بهشت حقیر، و هر بلائى غیر از جهنم عافیت است.

حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: بر امت خود از سه چیز بیم دارم، گمراهى بعد از هدایت، و فتنه‏هاى گمراه‏کننده، آلودگى شکم و دامن حضرت خاتم النبین صلى الله علیه و آله از نزد جماعتى که سنگى را حمل میکردند عبور فرمودند، پرسیدند این چه کارى است که انجام میدهید؟ و چه چیز شما را وادار به این کار کرده است؟، گفتند: میخواهیم بدانیم کدام یک از ما زورش بیشتر است؟!.

حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: آیا میل دارید بگویم کدام یک از شما زورش بیشتر و نیرویش افزون‏تر است؟ عرض کردند: بفرمائید، فرمود: نیرومندترین شما آن کسى است که هر گاه خوشحالى برایش پیش آمد، این خوشحالى او را در گناه داخل نکند و بطرف باطل نکشاند، و هر گاه‏

به خشم آمد این خشم و غضب او را از حق باز نگرداند، و هر گاه قدرتى پیدا کرد از مال دیگران بذل و بخشش نکند.

ابو ولاد حناط گوید: از حضرت صادق سلام الله علیه از قول خداوند متعال «و بالوالدین إحسانا» پرسیدم که مقصود از این احسان چیست؟ فرمود: مقصود از احسان این است که با آنها به نیکى معاشرت کنى، و آنها نیازمند نباشند که از تو سؤالى کنند و تو خود باید قبل از سؤال آنان از امور آنها با خبر باشى.

و اگر پدر و مادر مستغنى باشند باز هم طبق آیه شریفه باید از آنچه که دوست دارى در باره آنها انفاق کنى سپس فرمودند: اگر پدر و مادر در سنین پیرى بودند باید از آنها به نیکى، سرپرستى کنى، و اگر روزى موجبات ناراحتى تو را فراهم کردند باید آنها را از خود نرنجانى‏

و کلمه‏اى که باعث ناراحتى آنها باشد بر زبان جارى نسازى.

باید همواره با والدین خود با آرامى و نرمى سخن بگوئى و براى آنها طلب مغفرت و آمرزش کنى و همواره با خضوع و نرمش در برابر آنها قرار گیرى و با دیده محبت به آنان بنگرى، و هرگز فریاد بلند در نزد آنها ابراز نکنى و دست خود را بالاى دست آنها قرار ندهى و جلوتر از آنها قدم بر ندارى.

ابو حمزه ثمالى گوید: حضرت سجاد علیه السلام فرمود: محبوب‏ترین شما در نزد خداوند کسى است که اعمالش از همگان بیشتر و نیکوتر باشد، و بزرگترین شما آن کسى است که رغبتش به آنچه در نزد خداوند است زیادتر باشد، آن کسى میتواند از عذاب خداوند رهائى پیدا کند

که از همگان بیشتر از خداوند بترسد و نزدیکترین شما به پروردگار کسى است که اخلاقش بهتر باشد و آن کسى از شما بیشتر در نزد خداوند پسندیده است، که با اهل و عیالش با وسعت دل زندگى کند و گرامى‏ترین شما نزد خداوند کسى است که تقواى او از همه بیشتر باشد.

سعد بن ابى خلف از حضرت موسى بن جعفر علیه السلام روایت کرده که آن حضرت به یکى از فرزندانش فرمود: اى فرزند از این بترس که خداوند تو را در حال معصیت مشاهده کند در صورتى که تو را از آن معصیت نهى کرده باشد، و بترس از اینکه طاعتى را که خداوند تو را به انجام آن امر کرده است ترک کرده باشى، همواره در کارها کوشش داشته باش و خود را از عبادت خداوند بیرون نکن و معتقد باش که‏

هرگز قدرت ندارى عبادت خداوند را آن طور که هست انجام دهى.

از مزاح و شوخى پرهیز کن که شوخى نور ایمانت را میبرد. و تو را در انظار سبک میکند و به مردانگى تو زیان میرساند، از کسالت و تنبلى دورى کن که تنبلى و سستى در امور موجب میگردد که از زندگى بهره‏مند نگردى و دنیا و آخرت تو تباه گردد.

هشام بن سالم گوید: حضرت صادق علیه السلام فرمود:

دنیا مردم را بطرف خود میخواند، و عده‏اى هم بطرف دنیا میروند و طالب آن هستند، هر کس بطرف دنیا رفت مرگ او را بطرف خود میکشاند، تا آنگاه که او، را از جهان بیرون کند، و هر کس دنیا را رها سازد و طالب آخرت گردد، دنیا خود بطرف او اقبال میکند و روزى به اندازه‏اش میرسد.

امام صادق فرمود: خداوند مؤمن را به همین اندازه یارى میکند که دشمن او را در حال معصیت به او نشان میدهد.

حضرت رسول فرمود: بطرف باغهاى بهشت پیش روید، عرض کردند: اى رسول خدا باغهاى بهشت چیست؟ فرمود. گروهى از مردم که پیرامون هم جمع شده و در یاد خدا هستند.

حضرت رضا از پدرانش و از امیر المؤمنین علیهما السلام روایت میکند که حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم به على علیه السلام فرمود:

یا على هرگز با شخص ترسو مشورت نکن که او راه بیرون شدن از کار را براى تو مشکل میکند، و با بخیل نیز مشورت مکن او هم تو را از مقصود باز میدارد، و با حریص هم مشورت نکن او نیز شر و فساد موضوع را براى تو آرایش میکند، و بدان که ترس و بخل، و حرص‏

غرایزى هستند که از سوء ظن تولید میشوند.

هیثم بن راقد از حضرت صادق علیه السلام روایت میکند که آن جناب فرمود: کسانى را که خداوند از ذلت معاصى بیرون کند و بطرف تقوى و فضیلت رهنمائى فرماید، او را بدون مال و ثروت بى‏نیاز میکند، و بدون عشیره و خویشاوند عزت میدهد و بدون همنشین به او آرامش مى‏بخشد.

هر کس از خداوند بترسد خداوند همه چیز را از وى میترساند، و هر کس که از خداوند ترسى نداشته باشد، خداوند او را از همه چیز و همه کس میترساند، هر کس از خداوند به روزى کم راضى باشد خداوند هم از وى به عمل اندک راضى میگردد و هر کسى از طلب روزى شرم نداشته باشد زندگیش سبک میگردد و خاندان او در تنعم و خوشحالى بسر

خواهند برد، هر کس در جهان زهد را پیشه کند خداوند حکمت را در قلب او جاى خواهد داد و سخنان حکمت آمیز بر زبانش جارى خواهد کرد، او را به عیب‏هاى دنیا و مرضها و دواهاى آن بینا خواهد ساخت و او را از دنیا سالم بیرون میکند و در دار السلام منزل میدهد.

ابو حمزه ثمالى گوید: حضرت باقر علیه السلام فرمود: هنگامى که پدرم را وفات نزدیک شد مرا نزد خود فرا خواند و به سینه چسبانید و سپس فرمود: اى فرزند من در برابر حق صبر کن و لو تلخ باشد و شکیبائى تو در برابر حق پاداش فراوانى در بر خواهد داشت.

امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: دل خود را نزدیک ساز و از آن شفاى بیمارى‏هاى ...

و علمت را مانند پدرت فرض کن و از آن پیروى نما، و نفس خویش را مانند دشمنى تصور کن و با او جهاد نما، و ثروت و مالت را مانند عاریه بدان که بزودى باید آن را به صاحبش رد کنى.

حضرت فرمود: با هواى نفس خود جهاد کن همان طور که با دشمنت جهاد میکنى.

ابو حمزه ثمالى از حضرت باقر علیه السلام روایت میکند که مردى خدمت حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم رسید و عرض کرد:

یا رسول الله بمن چیزى تعلیم فرما، حضرت رسول فرمود: از آنچه در دست مردم است مأیوس باش که استغناء در آن میباشد، عرض کرد:

هر گاه خواستى در امرى وارد شوى عاقبت آن را خوب بسنج، اگر در آن خیر و سعادت باشد به آن رسیده‏اى و اگر در آن شر و فساد باشد آن را ترک گفته‏اى.

حضرت صادق علیه السلام فرمود: هر کس در خلوت وسائل گناه برایش‏

فراهم باشد، و او از ترس خداوند مرتکب فساد نگردد و از فرشتگان حافظ انسان شرم کند، پروردگار همه گناهان او را مى‏آمرزد اگر چه به اندازه گناهان انس و جن باشد.

امام حسین علیه السلام از پدرش امیر المؤمنین علیه السلام روایت میکند که آن حضرت فرمود: هر کس بعد از ظهر روز پنجشنبه تا زوال روز جمعه فوت کند و مؤمن باشد خداوند او را از فشار قبر حفظ میکند و شفاعت او را در جماعت زیادى مانند قبیله ربیعه و مضر میپذیرد.

هر مؤمنى که روز شنبه درگذرد خداوند او را با یهود در دوزخ جاى نمیدهد، و هر کس روز دوشنبه فوت کند خداوند او را با نصارى در دوزخ، جمع نمیکند، و هر کس روز سه‏شنبه بمیرد و مؤمن باشد خداوند

او را با مادر مقام بلندى محشور خواهد کرد و هر کسى روز چهارشنبه فوت کند خداوند او را روز قیامت نگهدارى میکند و او را در جوار رحمت خود خوشبخت میگرداند، و در مقام قرب و فضیلت خود جاى میدهد، و از همه مشکلات و ناملایمات مصون میماند.

سپس فرمود: در هر حال و هر ساعت و روزى که مؤمن از دنیا برود در زمره شهیدان و صدیقان مرده است از دوست خود رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم شنیدم فرمود: اگر مؤمن از دنیا بیرون برود و گناهان مردم روى زمین را داشته باشد، همان مردن کفاره گناهان او میگردد.

حضرت فرمود: هر کس از روى اخلاص کلمه توحید بر زبان جارى کند از شرک بیزارى جسته است، و هر آن کس که از دنیا برود و

شرک نداشته باشد داخل بهشت مى‏شود و بعد این آیه شریفه را قرائت فرمود: که خداوند از مشرکین چشم پوشى نمیکند و لیکن از بقیه گناهان درمیگذرد، اینان شیعیان و دوستان تو هستند.

امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: عرض کردم: یا رسول الله این براى شیعیان منست، فرمود: آرى به خدایم سوگند، شیعیان تو روز قیامت هنگامى که از قبرها سر بر آورند میگویند: لا إله إلا الله‏، محمد رسول الله‏، على بن ابى طالب حجة الله، در این هنگام جامه‏هاى سبزى از بهشت و تاج‏هائى با اسبها براى آنان مى‏آورند، و آنها جامه‏ها را پوشیده و تاج‏ها را بر سر گذاشته بر اسبها سوار میشوند و در بهشت پرواز میکنند، و از هول بزرگ روز قیامت اندوهگین نمیشوند، و فرشتگان با آنها بر خورده و میگویند: این همان روزى است که شما را وعده داده‏اند.

از امام جعفر صادق علیه السلام پرسیدند: حد حسن خلق چیست؟ فرمود:

توجه کامل و نرمش، و سخن با لطف و محبت و با چهره گشاده روبرو شدن، پرسیده شد: تعریف سخا چیست؟ فرمود: حقى را که خداوند در مال تو قرار داده بیرون کنى و آن را در محلش صرف نمائى.

حضرت صادق علیه السلام فرمود: انفاق کن و یقین داشته باش که در آینده به تو خواهد رسید، و بدان اگر در اطاعت خداوند انفاق نکنى مجبور خواهى شد که در معصیت پروردگار خرج نمائى، و هر کس در بر آوردن حاجات دوستان خدا قدم بر ندارد کارش بجائى خواهد رسید که در راه دشمنان خدا گام بردارد.

امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: از فضل بن عباس روایت شده که استرى از طرف کسرى و یا قیصر به حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم هدیه شد، روزى حضرت بر استر سوار شد و مرا هم با خود سوار کرد، بعد از آن فرمود:

اى جوان خداوند را در نظر بیاور تا خداوند هم تو را حفظ کند، حدود خداوند را نگهدار تا پروردگار را در برابر خود مشاهده کنى.

با خداوند شناسائى داشته باشد، تا خداوند هم در شدائد تو را حفظ کند، هر گاه خواستى چیزى بخواهى از خداوند بخواه و هر گاه خواستى از کسى یارى جوئى از خداوند استعانت بجوى، آنچه سرنوشت تو بوده بقلم تقدیر گذشته، و اگر مردم کوشش کنند بتو نفعى برسانند در صورتى که برایت مقرر نشده باشد از کوشش خود نتیجه نخواهند گرفت.

و اگر کوشش کنند به تو زیانى برسانند، در صورتى که خداوند براى تو مقدر نکرده باشد زیان آنها بتو نخواهد رسید، اگر قدرت دارى که با یقین به عواقب امور صبر کنى این عمل را انجام ده، و اگر توانائى نداشته‏

باشى باز هم شکیبا باش که شکیبائى در مکروهات خیر زیادى دارد، و بدان که صبر پایانش موفقیت است، و با هر مشکلى آسانى هست، و هر سختى آسایشى بدنبال دارد.

جابر بن عبد الله انصارى گوید: حضرت رسول صلى الله علیه و آله فرمود: هر گاه بچه در شکم مادر پدید آمد اگر صورت بچه بطرف پشت مادرش باشد آن بچه پسر است، و اگر بطرف شکم مادرش باشد دختر است، دست‏هاى جنین بر چهره نهاده شده و چانه‏اش روى زانوها قرار گرفته و مانند فردى مهموم و غمگین است، بچه با یک روده بروده مادر ارتباط دارد و از همان روده از غذاى مادر تغذیه میکند.

اینست وضع زندگى کودک تا آنگاه که وقت معین فرا رسد، در این‏

هنگام خداوند فرشته‏اى را میفرستد و او در پیشانى کودک آینده او را مینویسد و مقدرات و سرنوشت او را تعیین میکند، تمام حالات او را از کفر ایمان، فقر، غنى، صحت و بیمارى را براى او معین مینماید، و هر گاه روزى او از شکم مادر منقطع شد آن فرشته کودک را از شکم مادر بیرون میکند، و از شدت فشارى که به کودک میرسد در هنگام تولد گریه میکند و ناله سر میدهد و سرش زودتر از سایر اعضاء از رحم مادر بیرون میگردد.

هنگامى که کودک از رحم مادر بیرون افتاد ناگهان از شدت درد و ترس که بر او مستولى مى‏شود، فریاد بر میاورد، در این هنگام اگر دستى او را مس کند و یا بادى بر بدن او بوزد چنان از درد به خود مى‏پیچد مانند حیوانى که پوستش را زنده بکنند.

در این هنگام کودک گرسنه مى‏شود و لیکن قدرت ندارد طلب طعام‏

و غذا کند، و تشنه میگردد و لیکن توانائى ندارد آب طلب نماید، خداوند محبت کودک را در دل مادر انداخته و مادر او را از سردى و گرمى حفظ میکند و جانش را در راه کودک فدا میکند، مادر دوست دارد خود گرسنه و تشنه و برهنه بماند و لیکن بچه‏اش را سیر و پوشیده نگهدارد.

خداوند متعال روزى کودک را در پستان مادر قرار داده، در یک پستان غذا و در دیگرى آب و خداوند از روزى که مادر بچه را بر زمین گذاشت براى او روزى مقرر فرموده است، هر گاه به سن رشد رسید از زندگى و ثروت و حرص مطلع میگردد.

با همه اینها انسان همواره در معرض هلاکت و آفت است، و ناخوشیها و گرفتاریها از هر طرف باو روى میاورند فرشتگان او را بطرف خداوند هدایت و ارشاد میکنند، و شیطان‏ها از طرف دیگر او را گمراه میکنند و از راه دور میسازند و او در معرض هلاکت است مگر اینکه خداوند او را نجات دهد.

خداوند متعال در قرآن کریم انسان را معرفى کرده و فرموده است: ما انسان را از خلاصه از گل آفریدیم، و سپس او را بصورت نطفه‏اى در جاى استوارى قرار دادیم، بعد از این نطفه را بصورت علقه و علقه را بصورت مضغه و مضغه را بصورت استخوان در آوردیم، و بر استخوانها گوشت رویانیدیم و استخوانها را در گوشت پوشانیدیم، و بعد بصورت خلقى دیگر بیرون آوردیم، و بزرگوار است آن خداوندى که بهترین آفرینندگان است، بعد از این اى انسان‏ها شما خواهید مرد و سپس روز قیامت زنده میگردید.

جابر گوید: عرض کردم یا رسول الله این است حال ما، پس چگونه است حال تو و اوصیاء تو و شما چگونه متولد میشوید؟ حضرت رسول در پاسخ جابر سکوت کرد و بعد فرمود: اى جابر از یک مسأله بزرگى پرسش کردى، و پاسخ این پرسش را فقط افرادى که بهره بزرگى‏

دارند درک میکنند.

پیامبران و اوصیاء از نور با عظمت خداوند آفریده شده‏اند، خداوند نور آنها را در اصلاب پاک و ارحام پاکیزه به ودیعه میگذارد، بوسیله فرشتگانش آن انوار را حفظ میکند، و با علم و حکمتش آنها را نیرو میدهد، حالات آنها از تعریف و تمجید بیرون است و براى افراد عادى قابل درک نیست، آنان ستارگان خدا در زمین و اعلام هدایت در میان مردم و جانشینان خداوند در شهرها هستند و حجت‏هاى پروردگار محسوب میگردند، اى جابر این از اسرار علوم است و این راز را نگهدار.

امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: ما اهل بیتى هستیم که مسکر نمى‏نوشیم، و جرى (که نوعى از ماهیان است) نمى‏خوریم و مسح بر خفین را جایز نمیدانیم و هر کس از شیعیان ما هست باید به ما اقتداء کند و بروش ما برود.

حضرت صادق علیه السلام فرمود: در حکمت آل داود علیه السلام آمده که:

سزاوار است مرد عاقل به خود مشغول باشد، و زبان خود را نگهدارد، و مردمان زمانش را بشناسد.

و نیز حضرت صادق سلام الله علیه فرمود: احسان و نیکى باید در باره افراد با فضیلت انجام بگیرد تا قدر و قیمت احسان معلوم شود، نماز موجب تقرب هر پرهیزکارى است که بخواهد خود را به خداوند نزدیک کند، حج جهاد مردان ضعیف است، هر چیزى زکواتى دارد و زکاة بدن روزه داشتن است، جهاد زن در شوهر دارى اوست، روزى خود را با دادن صدقه فرود آورید.

هر کس یقین به آخرت داشته باشد بذل و بخشش میکند، خداوند وسائل زندگى را به اندازه خرج میفرستد، ثروت خود را با

دادن زکاة حفظ کنید، تدبیر در زندگى نصف زندگى است، افراد میانه‏رو هرگز فقیر نمیشوند، کمى عیالات یکى از آسانى‏ها است، کسى که مردم را بطرف خدا دعوت میکند و خود کار حق انجام نمیدهد مانند تیر اندازى است که زه نداشته باشد.

محبت و دوستى نصف عقل است، غم و اندوه نصف پیرى است، خداوند متعال به اندازه مصیبت به انسان صبر میدهد، هر کسى در هنگام رسیدن مصیبت و ناراحتى دست بر زانو بزند و اظهار جزع و فزع کند اجرش کاسته میگردد، هر کسى پدر و مادرش را محزون کند آن‏ها را عاق کرده است.

حضرت صادق علیه السلام فرمود: خداوند اخلاق را بین شما قسمت کرده همان طور که روزى را بین شما تقسیم فرموده است.

امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: جبرئیل بر حضرت آدم علیه السلام- علیه السلام فرود آمد و گفت: اى آدم خداوند تو را مخیر کرده که یکى از سه چیز را اختیار کنى و اینک یکى از آنها را برگزین و بقیه را رها کن، آدم گفت آن سه چیز که خداوند فرموده چیست؟ جبرئیل گفت: عقل، حیاء، و دین آدم گفت: من عقل را پذیرفتم، جبرئیل به حیاء و دین گفت: شما بروید، آن دو گفتند: اى جبرئیل ما مأموریت داریم هر جا عقل باشد با آن باشیم جبرئیل گفت: پس باشید و بعد به آسمان بالا رفت.

امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: چهار چیز است که هدر میروند محبت و احسان در باره کسى که وفاء ندارد، کار نیکى که مورد سپاسگزارى قرار نگیرد، و تعلیم دانش به کسى که گوش نمیدهد.

حضرت صادق علیه السلام فرمود: خداوند را بقعه‏هائى است که به آن‏ها منتقمه میگویند، هر گاه خداوند به بنده‏اى مالى عطا کرد و او حق خداوند را نداد، پروردگار بقعه‏اى از آن بقاع را بر آن مال مسلط میکند و صاحب مال ثروت خود را در آن ساختمان خرج میکند و بعد از مدتى از جهان رخت مى‏بندد و بقعه را براى دیگرى ترک میگوید.

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کسى باک نداشته باشد چه میگوید و یا مردم در باره او چه میگویند، و کسى که باک ندارد مردم او را بد کار مشاهده کنند، و کسى که با محبت حرام دلش خوشحال شده و به شهوت زنا خو گرفته، همه این افراد در دام شیطان قرار گرفته‏اند و از او پیروى میکنند.

بعد از آن فرمود: براى ولد الزنا چند علامت هست که یکى از آنها بغض ما اهل بیت است، دوم آنکه او همواره میل دارد به حرام زیرا که از حرام خلق شده است، سوم دین را سبک میشمارد، چهارم در نزد مردم بد منظر است و کسى که در حضور دوستانش عمل بدى انجام دهد او یا ولد الزنا است و یا مادرش در حال حیض حامله شده است. امیر المؤمنین سلام الله علیه فرمود: هر کس به اندازه کفایت‏

زندگى از دنیا قناعت کند اندکى از دنیا هم او را کفایت میکند، و هر کسى در دنیا قناعت نداشته باشد هیچ چیز او را کفایت نمیکند.

حضرت صادق علیه السلام فرمود: کمک و مساعدت خداوندى به اندازه احتیاج است، و نیز حضرت فرمود: به طریق وحى از آسمان آمده است که اگر براى فرزندان آدم دو رودخانه از طلا و نقره جریان پیدا کند ....

اى فرزند آدم شکم تو دریائى است از دریاها و رودى از رودها او را جز خاک چیزى پر نمیکند، حضرت رسول صلى الله علیه و آله فرمودند:

فحش و دشنام دادن به مؤمن موجب فسق میگردد، و جنگیدن با او کفر است و غیبت او نافرمانى خداوند است، و احترام مال او مانند خون اوست.

اصبغ بن نباته از امیر المؤمنین علیه السلام روایت کرده که آن حضرت در یکى از خطبه‏هایش فرمود: اى مردم گفتار مرا بشنوید و خوب از

من دریافت کنید، جدائى بین ما و شما نزدیک است، من امام مردم و وصى بهترین آفریده خدا، و همسر سیده زنان، و پدر خاندان طهارت و پیشوایان هدایت، و برادر رسول خدا، و وزیر، و مصاحب، و دوست و برگزیده او هستم.

منم امیر مؤمنان و پیشواى سپیده چهره‏گان، و سید اوصیاء، جنگیدن با من جنگ با خداوند است، و صلح با من صلح با خداوند است، و اطاعت از من اطاعت از خداوند است، و دوستى با من دوستى با خداوند است، و شیعیان من دوستان خداوند هستند، و یاوران من یاوران خداوند هستند، سوگند به خدائى که مرا آفرید و چیزى نبودم، نگهدارندگان اسرار از آل محمد علیهم السلام میدانند که ناکثین و قاسطین، و مارقین مورد لعنت حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله قرار گرفته‏اند، و زیان کار است آن کسى که دروغ‏

برسول خدا به بندد،


۹۶/۰۷/۱۴
کتب معتبر دینی کتب معتبر دینی